كارسنوم سلول قاعدهاي و سلول سنگفرشي
اپيدميولوژي و سير طبيعي
كارسينوم سلول قاعدهاي[1] و سلول سنگفرشي[2] شايعترين سرطانهاي پوست و دو نوع از شايعترين انواع سرطان به شمار ميآيند. مرگ و مير حاصل از اين سرطانها بسيار كم است، با اين حال كمتر از 1/0 درصد از مرگ و مير ناشي از سرطان را شامل مي شود. هر دو نوع سرطان مذكور در نواحي در معرض آفتاب و در جمعيت سفيد پوست شايعتر ميباشند. برخلاف سرطان سلولهاي قاعدهاي كه به ندرت متاستاز ميدهند، سرطانهاي سلولهاي سنگفرشي ميتواند به غدد لنفاوي ناحيهاي دستاندازي كند. بدين ترتيب معايه غدد لنفاوي در بيمار مبتلا به سرطان سلول سنگفرشي به ويژه در نواحي لب، گوش، اطراف مقعد و اطراف نواحي تناسلي، ضروري ميباشد.
ملانوم
همهگيري شناسي
ميزان بروز ملانوم هر ساله در ايالات متحده 4 درصد افزايش مييابد هر سال بيش از 44000 مورد جديد ملانوم تشخيص داد مي شود و بيش از 7000 نفر بر اثر اين بيماري فوت ميكنند. ميزان بروز بيماري با افزايش سن بالا ميرود و در سفيد پوستان ده برابر بيش از سياهپوستان آمريكا است. ملانوم با قرار گيري در معرض
اشعه فرابنفش Bبه خصوص آفتاب سوختگي در دوران كودكي ارتباط دارد. سابقه خالهاي ديسپلاستيك و سابقه خانوادگي ملانوم نيز خطر بروز اين بيماري را افزايش مي دهد.
تظاهرات باليني
بيماران دچار ملانوم اغلب با تغيير يك ضايعه پوستي پيگمانته مراجعه ميكنند. هر چند 90 درصد ملانومها ممكن است از هر ناحيه اي كه ملانوسيتها در آن وجود دارند، از جمله مشيميه چشم،پردههاي مننژ و مخاط دستگاه گوارش و دستگاه تنفس منشاء گيرند. تقريبا در 5 درصد موارد ملانوم مكان اوليه بيماري مشخص نيست. ملانومها همچنين ممكن است به صورت بيماري متاستاتيك در گرههاي لنفي، ريه،استخوان، كبد و مغز تظاهر كنند
مرحلهبندي
مرحله بندي ملانوم بر اساس صخامت تومور اوليه و عميق تهاجم به پوست ( هر دو برحسب ميليمتر) انجام ميشود. صخامت تومور مهمترين عامل منفرد تعيينكننده پيش آگهي است. براي مرحله بندي كامل بيماري ديسكسيون تمامي گرههاي لنفي قابل لمس ضروري است. متاستازهاي انتقالي گرههاي لنفي متاسازهايي هستند كه بين ضايعه اوليه و نخستين حوزه گرههاي لنفي ناحيهاي بروز ميكنند.
درمان
براي درمان قطعي ضايعات پوستي اوليه، برداشتن ضايعه با حاشيه پهن ضروري است. حاشيه جراحي مطلوب بر اساس مكان و ضخامت ضايعه تعيين ميشود. در صورت امكان ضايعات عود كننده موضعي از طريق جراحي امكان پذير نباشد پرتودرماني انجام ميشود تزريق باسيل كالمت گرين داخل ضايعه ميتواند در 40 درصد ضايعات موجب پسرفت تومور شود. در بيماران دچار درگيري گرههاي لنفي ناحيهاي، ايمني درماني كمكي و تجويز دوازده ماهه انترفرون آلفا
سبب افزايش ميزان بقاي عاري از عود و بقاي كلي بيماران مي شود. در بسياري از بيماران عوارض جانبي شديدي نظير درد عضلات و تب بروز ميكنند و قطع درمان در مرحل اوليه ضرورت مييابد. براي درمان ملانوم تاستاتيك ميتوان از ايمني درماني، شيمي درماني تركيبي يا رزكسيون جراحي متاستازهاي مجزا استفاده كرد. استفاده از هيستامين در كنار اينترلوكين – 2 ممكن است ميزان بقا را در موارد متاستاز كبدي ملانوم افزايش دهد كه از طريق فعال شدن سيتوكينهاي سيتوتوكسيك ميباشد. براي درمان متاستازهاي مغز، طناب نخاعي و استخوان از پرتودرماني استفاده ميشود.
سرطانهاي با منشا ناشناخته
حدود 5 درصد مبتلايان به سرطان با بيماري متاستاتيك در غياب تومور اوليه مراجعه ميكنند. سرطان با منشا ناشناخته (cancer of unknown primary) اغلب به صورت بيماري استخوان، كبد، ريه يا غدد لنفاوي تظاهر ميكند. بررسي دقيق پاتولوژيك با استفاده از رنگهاي ايمونوهستوشيميايي، ميكروسكوپ الكتروني و آناليز كروموزومي معمولا لنفومها را زا كارسينوماها تميز مي دهد. افتراق اين دو از آن جهت اهميت دارد كه لنفومها بيشتر به درمان پاسخ مي دهند و درمان لنفومها با كارسينومها تفاوت دارد. در بيماران مبتلا به آدنوكارسينوم با منشا ناشناخته معاينات راديولوژيك مثل CTاسكن قفسه سينه و شكم ميتواند به شناسايي جايگاه اوليه تومور كمك كند خصوصيات ديگر بيماري متاستاتيك نيز مي تواند به تشخيص كمك كند. به عنوان مثال، متاستازهاي استخواني در سرطان پروستات و سينه شايع هستند؛ لنفادنوپاتي آگزيلاري (زيربغلي) بزرگي غدد لنفاوي زير بغل در زنان به وفور در زمينه سرطان سينه ديده ميشوند و متاستازهاي كبدي در بيماران مبتلا به سرطان ريه، كولون و پانكراس شايع هستند. اغلب ماركرهاي تومور غير اختصاص ميباشند و به همين دليل تكيه بر يك ماركر خاص براي شناسايي منشا اوليه سرطان توصيه نميشود. با اين وجود، اگر عوامل خطر ساز تومور اوليه موجود باشند و الگوي باليني نيز با آن سازگار باشد، افزايش سطح ماركر تومور مي تواند شواهد كافي براي تشخيص را فراهم آورد.
درمان سرطان با منشا ناشناخته بر پايه تخفيف نشانهها با سرطان، پرتودرماني، شيمي درماني و درمان هورموني (مثل سرطان پروستات يا سينه) استوار ميباشد.
متاستازهاي حاصل از تومورهاي توپر
اغلب بيماراني كه در اثر سرطان فوت ميكنند، در اثر گسترش متاستاتيك تومور اوليه به جايگاههاي دور دست فوت ميكنند فرآيند تهاجم و متاستاز نيازمند يكي از مراحل ذيل است: (1) پيدايش سيستم عروقي تومور از طريق آنژيوژنز، (2) تهاجم سلولهاي تومور و عبور از غشاي پايه بافت ميزبان، (3) آمبوليزاسيون تومور از طريق لنفاتيكها يا جريان خون، (4) توقف آمبولي و تهاجم به غشاي پايه اعضاي دوردست، (5) رشد عروق خوني همكام با رشد سلولهاي متاستاتيك، و (6) تكثير در عضو هدف. فرايند تهاجم و متاستاز به شدت انتخابي بوده و فقط 01/0 درصد سلولهاي در حال گردش به كانونهاي متاستاتيك تبديل ميشوند.
پيشرفت در درمان سرطان، همانند استفاده از آنتيباديهاي ضد مولكولهاي مولد جوانههاي شريان و گيرنده عامل رشد اندوتليال، مانع از ايجاد عروق جديد و تكثير سلولهاي تومور مي گردد. اميد آن مي رود كه درمانهاي هدفمند به تنهايي و يا همراه با شيميدرماني سيتوتوكسيك، عاقبت بيماري را بهبود بخشد و اثرات نامطلوب موجود براي بافتهاي طبيعي را به حداقل برساند.